1-دوری از یاد خدا
یکی از راه هایی که سبب تقویت و تثبیت ایمان می شود و سیر قلبی انسان را به سوی معبودش سرعت می بخشد، ذکر است. ذکر به معنای یادآوری (حضور معنی در نفس)، در مقابل نسیان و غفلت آمده است. خداوند پیامبرش را «مُذَکِّر» یعنی تذکردهنده لقب داده است: «اِنَّما انت مُذَکِّرٌ، لَستَ علیهم بِمُصَیطِر»1.)
انسان در ذات خود مشتاق ارتباط با خداست. برای همین است که از یاد و انس با او لذت می برد، ولی گاهی به غفلت یا فراموشی مبتلا می شود که نیاز به یادآوری دارد.
بی حجابی نتیجه غفلت از یاد خداست وغفلت ازیاد خدا همراه شدن با شیطان است «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ؛(2) هر آن که از یاد خدا روی گرداند شیطان همراه او خواهد شد».
اگر در جامعه ای یادخدا کمرنگ بشودآن جامعه راحت تن به گناه وعصیان می دهدوافراد آن جامعه در مقابل گناه سست میشوند وشیطان دل آنها را تسخیر خود میکند وفرقی برای آن شخص نمی کند که با بدن عریان بیرون بیاید یا اینکه بدحجاب باشد چون او همراه وهمنوا با شیطان است خداوند در قرآن کریم سوره حشر می فرماید :ولا تکونو کالذین نسواالله(3)
((واز کسانی نباشید که به کلی خدا رافراموش کردند ))
هرکسی که خدا رافراموش کند چندعلائم دارد 1- انساهم انفسهم خود فراموش می شود برای اوتفاوتی نمی کند با ابن زیاد باشد یا دنبال عمربن سعد حضرت ((امام خمینی (ره) در تفسیر این آیه می فرماید اگر کسی خدا را فراموش کرد خدا اورا به خودش واگذار میکند )) در صبح عاشورا حسین بن على علیه السلام اولین خطبه ای که خواند این بود استحوذ علیکم الشیطان فانسکم ذکرالله(4)
حضرت تسخیر شدن قلبها بوسیله شیطان ورویارویی با اورا دوری از یادخدا معرفی می کند ولذا کسی که خدا را فراموش کند نور امام رانمی بیند نور دین را نمی بیند و گناه برای او به منزله عسل می ماند شیرینی گناه در دل او رسوخ میکند بی حجابی برای او فرهنگ میشود و چون ذکر خدا را فراموش کرده ونور خدا را نمی بیند اگر در جامعه زمان حسین بن علی (ع) 30هزار جمعیت با آن حضرت روبروشدندوپسر پیغمبر را یاری نکردند وخود حضرت وفرزندان ویاران باوفایش رابه شهادت واسارت کشیدند چیزی جز دوری از یاد خدا نبود 2-ارتباطش با قرآن اندک است3- نماز را با کسالت می خواند4- تعجیل برای گناه می کند یسارعون فی الاثم والعدوان (5)و.....5- حق پذیر نیستد
2- بی غیرتی مردان
از علل اصلی بدحجابی در جامعه بی غیرتی مردان در جامعه است بی غیرتی عبارت است کوتاهی در محافظت ازدین وعرض وناموس که یکی از صفات خبیثه انسان است وبه گونه ای است که انسان اگر غیرت نداشته باشد دین نداردومرد باید به مهم اهتمام شدید ورزد واز مسائلی که امنیت خانواده را مخدوش می سازد دور نگه دارد مرد در خانه به عنوان ستون وقوام خانواده می باشدیکی از مهمترین وظایف مرد در حیطه قوّامیت، حفظ امنیت اخلاقی خانواده است. همسر و فرزندی که نتواند در هجمه نگاههای تند و اغراض شوم دیگران به شوهر و یا پدرش پناه ببرد جداره مصونیتش نازک و شکننده خواهد شد. جداره ای که حفظ پوشش و رفتار مناسب از یکسو و محفوظ داشته شدن از اغراض شوم از سویی دیگر، ان را مستحکمتر میسازد
موسیقی و لهو و لعب نیز از عوامل مهم بی غیرتی است به گونه ای که در خانه ای که موسیقی نواخته یا شنیده شود غیرت از آنجا رخت برمیبندد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که چهل روز در خانه ای موسیقی نواخته یا شنیده شود شیطانی که قفندر نام دارد اعضایش را به اعضای صاحب خانه میمالد و در آن می دمد تا او را بی غیرت میکند تا آنجا که حتی اگر به زن و فرزندش تجاوز و یا نیت سوئی صورت گیرد از خود غیرتی عیان نخواهد ساخت (6)
. انسان این حالت را دارد که هر چه بیشتر در گرداب شهوات شخصی فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از کف بدهد، احساس غیرت در وجودش ناتوان می گردد. شهوت پرستان از اینکه همسران آنها مورد استفاده های دیگران قرار بگیرند رنج نمی برند و احیاناً لذت می برند و از چنین کارهایی دفاع می کنند.
برعکس، افرادی که با خودخواهی ها و شهوات نفسانی مبارزه می کنند و ریشه های حرص و آز و طمع و ماده پرستی را در وجود خود نابود می کنند و به تمام معنی انسان و انساندوست می گردند و خود را وقف خدمت به خلق می کنند و حس خدمت به نوع در آنان بیدار می شود، چنین اشخاصی غیورتر و نسبت به همسران خود حساستر می گردند. اینگونه افراد حتی نسبت به ناموس دیگران نیز حساس می گردند. یعنی وجدانشان اجازه نمی دهد که ناموس اجتماع مورد تجاوز قرار گیرد(7).
حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به مردم عراق فرمود:"شنیدهام که زنان شما در راهها و بازارها با مردان نامحرم به گفتگو میپردازند و شانه به شانه یکدیگر راه میروند!آیا حیا نمیکنید!".[ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 163 )حال چه باید گفت در مورد اتفاقاتی که در جامعه بشری به وقوع پیوسته است و گروههایی با نامها و عناوین فریبنده همچون فمنیسم و دفاع از حقوق زنان، خانمها و نوامیس مردم را به انواع حیلهها و ترفندها به انظار عمومی فراخوانده آنها را در میان مردان و جامعهای مسموم رها میکنند تا دستان پلید عدهای سودجو یا هوسران یا افرادی جاهل و غافل به بهره کشی از این مخلوقات لطیف و وزنههای مؤثر اجتماع پرداخته، کیان خانواده را سست کنند و با شعارهای پوچ و دهان پُرکن، آبرو و حیثیت و قداست آنها را به باد اشتباهات خود دهند و گاهی با دادن اعلامیهها و بیانیههایی سعی در موجه جلوه دادن چهرۀ زشت و سودجوی خود برآیند؛ از وجدانهای بیدار که به غبار ندانم کاریها آلوده نشدهاند میپرسیم آیا این امور با تعالیم اسلامی که زن را ریحانه حساب میکند نه پهلوان]، سازگار است؟
3-عقده های روحی – روانی:
عقده های روحی – روانی یكی دیگر از عوامل بی حجابی زنان در جامعه می باشد . برخی از انسان ها در زندگی خود به نوعی كمبود عاطفی و شخصیتی دچار می شوند كه ممكن است از این موضوع بی اطلاع باشند و سعی دارند از راه های مختلف آنها را بر طرف كنند و خود را اشباع نمایند.كمبودهای عاطفی و شخصیتی می تواند دلایل متعددی داشته باشد . برخی از این كمبود ها ممكن است در كودكی از طرف والدین ایجاد شود و برخی دیگر می تواند در نوجوانی و جوانی از طرف اولیاء و مربیان جامعه ایجاد گردد . به هر حال دچار شدن به این گونه كمبودها می تواند عواقب بدی داشته باشد تا جایی كه انسان را تا مرز ورشكستگی درونی و باطنی پیش می برد.افرادی كه به این گونه بیماری و عقده روانی مبتلا می شوند ، سعی دارند با استفاده از شیوه های غیر عاقلانه و غیر منطقی آن را جبران كنند و در میان مردم جایگاهی برای خود دست و پا كنند ؛ چرا كه انسان دوست دارد همواره در میان مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد و برای نیل به این هدف از دو راه استفاده می كند:
1- از راه های درست و منطقی همچون تحصیل علم ، ایمان ، تقوا ، فضایل اخلاقی و مكارم انسانی .
2- از راه های نا درست همچون بی حجابی وبدحجابی وبه روشهای گوناگون خود را نمایان ساختن تا زمانی که دیگران اورا در اجتماع بپسندندورضایت شخص حاصل شود.
در این آیه، علت اینکه کفار نماز را به مسخره میگرفتند، سبکسری و نادانی آنها بیان شده؛ چون آنان به اعمال دینی و عبادت حقیقی نمیتوانند بنگرند و فواید آن را که انسان را به خدای متعال نزدیک کرده و تحصیل سعادت دنیوی و اخروی بوده، درک کنند. دومین آیهای که در این زمینه قابل استدلال است، مربوط به جریان حضرت موسی و ذبح گاو بنیاسرائیل است که آنها این امر الهی را تمسخر میدانستند:
«وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُكُمْ أَنْتَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْأَكُونَ مِنَالْجاهِلینَ»[9]
«و (به یاد آورید) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور مىدهد ماده گاوى را ذبح كنید (و قطعهاى از بدن آن را به مقتولى كه قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفى كند و غوغا خاموش گردد.) گفتند: آیا ما را مسخره مىكنى؟ (موسى) گفت: به خدا پناه مىبرم از اینكه از جاهلان باشم!»
این آیه نشان میدهد که استهزا نمودن و مسخره كردن، كار افراد نادان و جاهل است که پیامبران الهی هرگز نادان و جاهل نبودند..به بازى گرفتن دیگران كار مردم پست و نادانان است؛ کسانی که جهل وجود آنان را فرا گرفته و موجب تمسخر دیگران شده که در حقیقت، جهالت به ارزش و مقام انسانیت دارند که نه به خود ارزش قائلند و نه به دیگران و در واقع به مقام انسانى احترام نمیگذارند.
از جمله صفاتی که میتوان از قرآن برای جاهلان اخذ کرد، ناتوانی در برابر وسوسههای شیطانی و شهوات است:
«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنی إِلَیهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی كَیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَالْجاهِلینَ»10
«(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوى آن مىخوانند! و اگر مكر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»
آیه بیانگر اینست که کار زشت و گناه در محضر خداوند از کسانی سر میزند که در جهل به سر میبرند؛ کسانی که از حقوق و حدود الهی غافلند؛
قلمرو شیطان در وجود بشر محدود است به نفوذ در اندیشه او، نه تن و بدن او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و خیال یک امر باطلی را در نظر او جلوه دادن. قرآن کریم این معانی را با تعبیرهای تزیین، تسویل، وسوسه و امثال اینها بیان می کند. اما اینکه چیزی را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینی بر بشر داشته باشد؛ یعنی به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. لذا شیطان انسان را به کاری اجبار نمی کند بلکه بشر را دعوت وسپس وسوسه می کندهر چه هست وسوسه است و دعوت است و تزیین و تسویل است.
خداوند درقرآن می فرماید : «یا ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر(11)»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از گام های شیطان پیروی نکنید. هر کس پیرو گام های شیطان شود (گمراهش می سازد زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می دهد و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود هرگز احدی از شما پاک نمی شد، ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می کند و خدا شنوای داناست.» انسان باید در هر حال از شیطان غافل نباشد ومتوجه آفات وخطرات در پیش روی خود باشد وگام به گام شیطان حرکت نکند کسی که در جامعه بی حجابی یا بدحجابی انجام میدهد از شیطان پیروی نموده وپشت سر اوحرکت میکند و در نهایت شخص را به فساد وفحشا فرمان می دهد مگر فضل ورحمت الهی شامل حال آن شخص شود انسان در هر سنی شیطان اورا دعوت به بدی وکار زشت می کند ولی در سنین جوانی بیشتر است تنها راه نجات از این وسوسه ها فقط تقوا است تقوا باعث دوری از گناه می شود.
لقمه حرام :
. خوردن لقمه حرام برافکار ،عقاید واعمل انسان تاثیر بسزایی دارد وراه سعادت وخیرورستگاری رابراومی بندد وچنان انسان در اثر لقمه حرام می لغزد که مانع پندپذیری از سوی بهترین افراد می شود وخویش را سرسپرده شیطان می کند .چشم ودل وگوش واندیشه آدمی را در مقابل حقیقت می بندد.
از نگاه دین اسلام و عقل سلیمِ آدمی، دوری نکردن از مال حرام در نیازهای مادّی زندگی مورد نکوهش بوده است، و اثرات سوئی بر جان و دل انسان گذاشته و بسیاری از گناهان، ریشه در آلودگی روح آدمی دارد و لقمه حرام مثل آب آلوده که جسم را بیمار میسازد جان آدمی را آلوده میکند
قرآن کریم می فرماید: وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَیْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِیقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ(12)
«و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالى که مىدانید این کار، گناه وحرام است
لقمه حرام در اعمل ورفتار آدمیان به صورتهای متفاوتی بروز می نماید وبی حجابی وبدحجابی در جامعه یکی از نشانه های لقمه حرام است لقمه حرام آنچنان در زندگی او رسوخ نموده است که با دلایل واهی مانع رسیدن حق وحقیقت دراندیشه اومی شود.
آنانی که به دستور یزید به جنگ امام حسین (ع) برخاستند، به «حرام خواری» آلوده بودند.این حرام خواری، چشم ودل واندیشه ی آنان را در هم نوردیده ونقش حقیقت وصداقت را ازذهنشان زدوده بود. امام حسین (ع) در روز عاشورا كوشید تا با نصیحت وموعظه، لشكر عبیدالله بن زیاد را از زشتكاری شان آگاه كند واز ادامه ی راهی كه در آن لغزیده اند، باز دارد؛ اما آنان با غوغا و جنجال، مانع رسیدن صدای امام (ع) به گوش خود شدند. امام رو به آنان كرد وفرمود:» ادعوكم الی سبیل الرشاد فمن اطاعنی كان من المرشدین ومن عصانی كان من المهلكین و كلكم عاص لامری غیر مستمع قولی فقد ملئت بطونكم من الحرام وطبع علی قلوبكم ویلكم الا تنصتون الا تسمعون(13
شما را به راه رشد فرا می خوانم؛ هر كه اطاعتم كند، رستگار است وهر كه نافرمانی ام كند، در زمره ی هلاك شدگان قرار می گیرد. همه ی شما فرمان مرا سرپیچی می كنید، به سخنم گوش فرا نمی دهید؛ البته (حق دارید، چرا كه) شكم هایتان ازحرام پر شده است، درنتیجه خداوند بردل های شما مهر زده است (و هرگز حقایق رادرك نمی كنید) . شما چرا ساكت نمی شوید، چرا گوش نمی دهید ونمی شنوید؟ بنابراین لقمه حرام در زندگی انسان بسیار موثر است وباعث قساوت قلب وسیاهی دل می شود وکسی که قسی القلب ودلش سیاه شد مرتکب گناه می شود .
1) غاشیه: 22 و 23
2) (زخرف: 36
3) سوره حشر- آیه 19
(4)-مقتل مقرم / ۲۲۷ - ۲۲۸ و مقتل خوارزمى ۱ / ۲۵۳
(5)-مائده آیه 62
(6) (وسائل الشیعه (دوره 30 جلدی)، ج 17، ص 313
(7) ( شهید مطهری برگرفته از کتاب حجاب)
(8) مائده/58
(9) بقرة/67
(10) یوسف/33
(11) آیه 21 از سوره نور
(12) بقره، 188
(13) بحارالانوار، ج45، ص1